دلم برای صیاد تنگ شده
دلم برای صیاد تنگ شده
سحر نمازمان را در حرم امام (ره) خواندیم و راه افتادیم به سمت مزار علی ( صیاد شیرازی ).
رسممان است صبح روز اول برویم سر خاک عزیزمان؛ وقتی رسیدیم، هنوز آفتاب
نزده بود. آقا آنجا بودند. زودتر از بقیه؛ حتی زودتر از خود ما.
عرض کردم: شما چرا این موقع صبح خودتون را به زحمت انداختید؟
گفت: دلم برای صیاد تنگ شده، مدتیه ازش دور شدهام.
و من در دلم گفتم: ما تازه دیروز او را به خاک سپردیم.