باز طعم گس سیاست و سیاسی کاری، قصه تلخ و تکراری توحش مدعیان حقوق بشر، و ناکامی سیاستمداران کهنهکار در سانسور حقایق و ذبح واقعیت در برابر دوربینهای فیلمبرداری و عکسبرداری عدهای اجیر شده. ... و باز داستان حقی که دیده نمیشود، مردمانی که زیر نور شمع گذران عمر میکنند و کودکانی که در دستان کوچکشان تکه سنگی است از جنس نفرت. ... و باز نگرانی و پریشانی دخترکان معصوم با لباسهای چیندار، دستان ترک خورده خردسالان از سرما، تابوتهای بیشمار در حال گذر در کوچه پسکوچههای شهر، گریههای پنهانی یک پدر پیر و بچههایی که مدرسهاشان خراب شده است. خدای من! مگر در سرزمین سیمهای خاردار و گریههای کودکان چیز دیگری باقیمانده است که غاصبان ظالم از آن هم نمیگذرند؟ مگر میتوان در عالم سیاست تا آنجا پیش رفت که جان آدمها به چشم نیاید و اشک مظلومان دیده نشود؟ خدای من! کجایند آنها که فریاد حقوق بشرشان گوش دنیا را کر کرده است؟ چرا کسی در حمایت از مردمان درمانده غزه امضا جمع نمیکند؟ راستی! چند میلیون امضا لازم است تا حقانیت کودکان بیگناه و مردم بی سلاح غزه را ثابت کند؟ کجایند مرفهان بیدردی که در برابر ظلم به برادران و خواهرانشان مهر سکوت بر لبها زدهاند و در عوض تمام هم و غمشان را برای جعل نام خلیج همیشگی فارس گذاشتهاند؟ و خدایا تو خود میدانی که سکوت ننگ است. خدای من! کجایند قومی که برای دخالت در پرونده هستهای ایران تا دورترین نقاط دنیا میروند و در عوض جنایت در بیخ گوش خود را نمیبینند و دم برنمیزنند تا روابط مهآلود سیاسی و ننگین خود را ادامه دهند. و خدایا تو خود میدانی که سکوت ننگ است. ... و من تصویر دخترک معصوم با موهای ژولیده، چشمان سبز خیس با لباسهای رنگین مندرس که در حال تماشای جنازه برادر خردسالش است را بارها مرور و بغض کردهام. و خدایا تو خود میدانی که سکوت ننگ است.
منبع: خبرگزاری فارس |