سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دوره گرد...طبیب دوار بطبه...

ماجراى پیدا شدن قبر على علیه السلام

    نظر
پس از شهادت امیرالمؤمنین على علیه السلام ، فرزندانش شبانه جنازه آن حضرت
را در زمین بلندى مخفیانه به خاک سپردند. سالها گذشت . جز ائمه
علیهماالسلام و نزدیکان آنها نمى دانستند قبر آن حضرت کجا است . تا اینکه
در زمان خلافت هارون الرشید

پحادثه اى سبب پیدا شدن قبر حضرت گردید و آن حادثه چنین بود؛
عبدالله بن حازم مى گوید:
روزى براى شکار همراه هارون از کوفه خارج شدیم ، به ناحیه غریین (نجف رسیدیم ، در آن محل آهوانى را دیدیم ، بازها و سگهاى شکارى را به سوى آنها فرستادیم . آهوان پا به فرار گذاشته خود را به تپه اى که در آنجا بود رساندند و بالاى آن تپه ایستادند. بازها و سگهاى شکارى از تپه بالا نرفته و برگشتند. آهوان از آن تپه پایین آمدند، بازها و سگهاى شکارى آنها را تعقیب کردند، آهوان دوباره به آن تپه پناهنده شدند و بازها و سگها دوباره بازگشتند و این حادثه بار سوم نیز تکرار شد.
هارون از این ماجرا در شگفت شد که این چه قضیه است که وقتى آهوان به آن تپه پناه مى برند. بازها و سگها جراءت رفتن و آنجا را ندارند.
هارون گفت :
بروید به کوفه و شخصى را که از همه بیشتر عمر کرده باشد، پیدا کرده پیش ‍ من بیاورید.
پیرمردى از طایفه اسد را پیدا کرده نزد هارون الرشید آوردند.
هارون گفت :
پیرمرد! این تپه چیست ؟ ما را از حال این تپه آگاه ساز!
پیرمرد پاسخ داد:
پدرم از پدرانشان نقل کرده که آنها مى گفتند:
این تپه قبر شریف على علیه السلام است که خداوند آنجا را حرم امن قرار داده است و هر کس به آنجا پناه ببرد در امان است . لذا آهوان در پناه آن حضرت از خطر محفوظ ماندند.
هارون الرشید از اسبش پیاده شد و آب خواست و وضو گرفت و در کنار آن تپه نماز خواند، دعا کرد، گریه نمود، صورت را به زمین گذاشت و به خاک مالید. و سپس دستور داد بارگاهى روى قبر آن حضرت ساختند.
به این گونه قبر مبارک حضرت على علیه السلام تقریبا پس از صد و سى سال آشکار گردید. (32)