شکست روحانیت یعنی شکست اسلام
یکى قضیه اینکه از آن زىّ روحانیت و زىّ طلبگى بوده است، اگر ما خارج بشویم، اگر روحانیون از آن زى که مشایخ ما در طول تاریخ داشتهاند و ائمه هدى سلاماللَّهعلیهم داشتهاند، ما اگر خارج بشویم خوف این است که یک شکستى به روحانیت بخورد
کاش صاحب برسد بنده به زنجیر کند
کاش صاحب برسد بنده به زنجیر کند
بی انصافیست که تو را به شمع تشبیه کنم
بی انصافیست که تو را به شمع تشبیه کنم
یرا شمع را میسازند تا بسوزد
اما تو میسوزی تا بسازی...
روزت مبارک
یرا شمع را میسازند تا بسوزد
اما تو میسوزی تا بسازی...
روزت مبارک
امام کاظم(سلام الله علیه)
امام کاظم(سلام الله علیه): إِنَّ المُؤمِنینَ الفُقَهاءَ حُصونُ الإِسلامِ.
مؤمنانِ فقیه دژهاى اسلامند.
علم و حکمت: ج 2 ص 516 ح 1437
مؤمنانِ فقیه دژهاى اسلامند.
علم و حکمت: ج 2 ص 516 ح 1437
تو ببخشا که اگر صورت من نیلی نیست
تو ببخشا که اگر صورت من نیلی نیست
پلک سالم دارم
بازو و پهلوی سالم دارم
پلک سالم دارم
بازو و پهلوی سالم دارم
لیک چشمانم اگر بهر تو گریان نشود نامرد است...
ام الائمه
از بــیـت آل طـاهـا(ص) آتـــش کــشــد زبـانــه
گــوئـی شــده قـــیـامـت بـر پـا درون خــانــه
برپاست شور محـشر از عـتـرت پـیـمبـر(ص)
خـلــقـنـد مـات و مـبـهـوت از گـردش زمانـه
اهریمنان نمودند خون قلب مـصـطفی(ص) را
در مـنـظـر خـلایـق بـی جــرم و بــی بـهــانـه
در پــشــت در فــتــاده ام الائـــمـــه(س) از پـا
دارد فـغــان ز دشـمـن آن گـــوهــر یـگــانـه
زیـنـب(س) بـه نـاله گـویـد کـشـتـند مــادرم را
ایـن یک ز ضـرب سـیـلی آن یک ز تـازیانه
در خون فتاده زهرا(س) چون مرغ نیم بسمل
مـحـسـن(ع) فـتاده چـون گـل پر پر در آستانه
در پشت زانـوی غم پژمان نشسته حـیـدر(ع)
مانده حـسـیـن مظـلوم(ع) حیران در آن میانه
از نقش خون و دیوار پرسد ز حال زهرا(س)
وز زخــم سـیـنـه گـیـرد از مــیــخ در نشـانه
دارد حــســن(ع) شـکـایـت از کـیـنـه مغیره(ل)
ریـــزد ز دیـــدگـــانـــش یــاقـــوت دانـه دانـه
بـا پـهـلـوی شـکـسـته چون مـرغ بـال بسته
زهـرا(س) بـه خـون نـشسـته در کـنج آشیانه
گــوئـی شــده قـــیـامـت بـر پـا درون خــانــه
برپاست شور محـشر از عـتـرت پـیـمبـر(ص)
خـلــقـنـد مـات و مـبـهـوت از گـردش زمانـه
اهریمنان نمودند خون قلب مـصـطفی(ص) را
در مـنـظـر خـلایـق بـی جــرم و بــی بـهــانـه
در پــشــت در فــتــاده ام الائـــمـــه(س) از پـا
دارد فـغــان ز دشـمـن آن گـــوهــر یـگــانـه
زیـنـب(س) بـه نـاله گـویـد کـشـتـند مــادرم را
ایـن یک ز ضـرب سـیـلی آن یک ز تـازیانه
در خون فتاده زهرا(س) چون مرغ نیم بسمل
مـحـسـن(ع) فـتاده چـون گـل پر پر در آستانه
در پشت زانـوی غم پژمان نشسته حـیـدر(ع)
مانده حـسـیـن مظـلوم(ع) حیران در آن میانه
از نقش خون و دیوار پرسد ز حال زهرا(س)
وز زخــم سـیـنـه گـیـرد از مــیــخ در نشـانه
دارد حــســن(ع) شـکـایـت از کـیـنـه مغیره(ل)
ریـــزد ز دیـــدگـــانـــش یــاقـــوت دانـه دانـه
بـا پـهـلـوی شـکـسـته چون مـرغ بـال بسته
زهـرا(س) بـه خـون نـشسـته در کـنج آشیانه
امام حسن عسکرى صلوات اللَّه علیه،
امام حسن عسکرى صلوات اللَّه علیه، در ضمن حدیثى در شأن فرزند برومند خود حضرت مهدى منتظر عجل اللَّه تعالى فرجه فرمود:
و اللَّه لیغیبنّ غیبة لا ینجو فیها من الهلکة الّا من ثبّته اللَّه عزّ و جلّ على القول بامامته و وفّقه فیها للدّعاء بتعجیل فرجه (کمال الدین صدوق، ج 2 ص 384، باب 38).
به خدا سوگند، (حضرت مهدى علیه السلام) حتما و قطعا غیبتى مىگزیند که در این غیبت، هیچ کس از هلاکت نجات نمىیابد، مگر آن کس که خداى عز و جل، او را بر قول به امامت ایشان (حضرت مهدى علیه السلام) ثابت بدارد، و به دعاى بر تعجیل فرج حضرتش موفق بدارد.
و اللَّه لیغیبنّ غیبة لا ینجو فیها من الهلکة الّا من ثبّته اللَّه عزّ و جلّ على القول بامامته و وفّقه فیها للدّعاء بتعجیل فرجه (کمال الدین صدوق، ج 2 ص 384، باب 38).
به خدا سوگند، (حضرت مهدى علیه السلام) حتما و قطعا غیبتى مىگزیند که در این غیبت، هیچ کس از هلاکت نجات نمىیابد، مگر آن کس که خداى عز و جل، او را بر قول به امامت ایشان (حضرت مهدى علیه السلام) ثابت بدارد، و به دعاى بر تعجیل فرج حضرتش موفق بدارد.
تبلور مرصاد
تفسیر آیه «و مکروا و مکرالله والله خیر الماکرین» را باید از کویر تفتیده طبس پرسید; بیابان خشک طبس تبلور مرصاد الهی شد برای گرگ های در کمین نشسته ای که راوی سیاه مرگ بودند.
آنچه در طبس گذشت با تمامی زوایای حرکت و انجام بدون شک مصداقی دیگر بر سوره فیل بود و چهارم اردیبهشت 1359 یوم الفیل دیگر و کارتر مظهر استکبار جهانی و ابرهه ای دیگر. بدین گونه عنایت لطف و رحمت الهی بر مومنین گسترانیده شد. آنچه در این ماجرا گذشت نه یک واقعه ای ساده و زودگذر و فراموش شونده بود آن چنان که عوامل نفاق داخلی کوشیدند تا خاموشش گذارند بلکه تمثیلی و تذکری است ماندگار برای کسانی که با چشمان و دلهای خویش جز آنچه هست هم مشاهده کرده و می شنوند و اعتقاد دارند که تذکر دیگری بود بر اثبات قدرت لایزال خداوندی و سستی عزم دشمنان خدا.
آنچه در طبس گذشت با تمامی زوایای حرکت و انجام بدون شک مصداقی دیگر بر سوره فیل بود و چهارم اردیبهشت 1359 یوم الفیل دیگر و کارتر مظهر استکبار جهانی و ابرهه ای دیگر. بدین گونه عنایت لطف و رحمت الهی بر مومنین گسترانیده شد. آنچه در این ماجرا گذشت نه یک واقعه ای ساده و زودگذر و فراموش شونده بود آن چنان که عوامل نفاق داخلی کوشیدند تا خاموشش گذارند بلکه تمثیلی و تذکری است ماندگار برای کسانی که با چشمان و دلهای خویش جز آنچه هست هم مشاهده کرده و می شنوند و اعتقاد دارند که تذکر دیگری بود بر اثبات قدرت لایزال خداوندی و سستی عزم دشمنان خدا.