سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دوره گرد...طبیب دوار بطبه...

ولادت و لقبها و کنیه و نقش انگشترى حضرت امام علی بن موسی الرضا ع

 کافى: نقل از یونس میکند که حضرت رضا علیه السّلام فرمود نقش انگشتر من:
 (ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ)
است. (4) کافى: ج 1 ص 486 حضرت رضا علیه السّلام در سال 148 متولد شد و در
ماه صفر سال 203 شهید گردید در سن پنجاه و پنج سالگى در تاریخ فوت آن جناب
اختلاف است که آنچه ذکر شد بصحت نزدیکتر است.

مادرش کنیز صاحب فرزندى بنام ام البنین بود. (5) کشف الغمه: ج 3 ص 70 مینویسد ولادتش در یازدهم ذیحجه سال 153 هجرى پنج سال پس از درگذشت جدش حضرت صادق علیه السّلام واقع شد مادرش کنیزى بنام خیزران مرسیه بود. بعضى گفته‏اند شقراء نوبیه که اسمش اروى و لقبش شقراء بود. کنیه حضرت رضا علیه السّلام ابو الحسن است و لقبهایش: رضا، صابر، رضى، وفى که از همه مشهورتر همان رضا است. (6) اما مدت عمر امام علیه السّلام چون در سال 203 و بعضى 202 گفته‏اند در خلافت مأمون 49 سال مى‏شود آرامگاهش در طوس خراسان محلى که معروف بمشهد است.
بیست و چهار سال و چند ماه با پدرش موسى بن جعفر بود و پس از پدر بیست و پنج سال زندگى کرد. (7) حافظ عبد العزیز گفته است در سال 153 متولد شد و در خلافت مأمون در طوس که همان جا مدفون است در سال 306 از دنیا رفت مادرش سکینه نوبیه بود بعضى گفته‏اند در مدینه سال 148 متولد و در طوس سال 203 از دنیا رفت در آن‏وقع پنجاه و پنج سال داشت مادرش کنیزى بنام ام البنین بود. (1) اعلام الورى مینویسد: بسال 148 هجرى در مدینه متولد شد بعضى گفته‏اند یازدهم ذى قعده روز جمعه سال 153 پنج سال پس از فوت حضرت صادق متولد شد گفته شده روز پنج‏شنبه بوده مادرش کنیز فرزنددارى بنام ام البنین بود که او را نجمه میگفتند. بعضى سکن نوبیه نیز گفته‏اند. تکتم نیز گفته شده در طوس خراسان در قریه سناباد روز آخر صفر از دنیا رفت. بعضى گفته‏اند هفت روز بآخر ماه رمضان در سال 202 از دنیا رفته که در آن وقت پنجاه و پنج سال داشته و مدت امامت و خلافتش بیست سال بوده. (2) در مدت امامتش بقیه سلطنت هارون الرشید و خلافت محمّد امین بمدت سه سال و 25 روز بعد او را خلع کردند و عمویش ابراهیم بن مهدى معروف بابن شکله 14 روز بجاى او نشست باز دو مرتبه محمّد را آوردند و با او بیعت کردند این مرتبه یک سال و هفت ماه خلیفه بود که بوسیله طاهر بن حسین کشته شد بعد مأمون بخلافت رسید که او را عبد اللَّه بن هارون میگفتند. بیست سال خلافت کرد حضرت رضا علیه السّلام در زمان خلافت او شهید شد. (3) عیون اخبار الرضا: ج 1 ص 13 بزنطى میگوید: بحضرت جواد عرضکردم گروهى از مخالفین شما معتقدند که لقب رضا را مأمون بپدر شما داد چون راضى شد که ولى عهد او باشد فرمود بخدا دروغ گفته‏اند و کار نابجائى کرده‏اند خداوند بزرگ او را رضا نامیده زیرا او مورد رضایت خدا بود در آسمانها و مورد پسند پیامبر اکرم و ائمه طاهرین بود در زمین.
عرضکردم مگر تمام آباء و اجداد شما از ائمه طاهرین علیهم السّلام مورد پسند خدا و پیامبر و ائمه نبودند. فرمود چرا عرضکردم پس چرا پدرت را بین آنها رضا لقب داده‏اند فرمود چون مخالفین نیز او را چنان پسندیدند که دوستان و موافقین نیز پسندیده بودند ولى این موفقیت براى هیچ کدام از آباء گرامش دست نداد بهمین جهت در میان ائمه برضا ملقب شد.
(1) عیون اخبار الرضا: سلیمان بن حفص گفت موسى بن جعفر علیه السّلام فرزندش على را رضا لقب داده بود میفرمود فرزند من را رضا صدا بزنید میفرمود برضا چنین گفتم رضا بمن چنین گفت وقتى او را مخاطب قرار میداد میفرمود یا ابا الحسن. (2) عیون: صولى از عون بن محمّد کندى نقل کرد که گفت از ابو الحسن على بن میثم شنیدم میگفت کسى هرگز باحوال ائمه و زندگى و ازدواج آنها واردتر از او نبود گفت حمیدة مصفاة که مادر حضرت موسى بن جعفر و از بزرگ‏زادگان عجم بود کنیزى زایمان کرده بنام تکتم خرید از شایسته‏ترین زنها محسوب میشد از نظر دینى و عقل و احترام نسبت بسرور خود حمیدة مصفاة بطورى که در تمام مدتى که در ملک او بود در مقابلش ننشست از نظر احترام. (3) روزى بفرزندش حضرت موسى بن جعفر علیه السّلام فرمود تکتم زنى است که تاکنون از او بهتر ندیده‏ام یقین دارم اگر صاحب فرزند شود نسل پاکى خواهد داشت او را بتو بخشیدم قدرش را بدان وقتى حضرت رضا از او متولد شد لقب طاهره باو داد. گفت حضرت رضا خیلى شیر میخورد و فرزندى سالم و فربه بود.
تکتم گفت یک زن شیرده برایم پیدا کنید گفتند شیرت کم شده گفت دروغ نمیگویم کم نشده ولى دعاها و نمازهائى میخواندم که از هنگام ولادت او کم شده حاکم ابو على گفت. صولى میگفت دلیل اینکه نام مادر حضرت رضا علیه السّلام تکتم بوده این شعر است که آن جناب را مدح میکند:
         الا ان خیر الناس نفسا و والدا             و رهطا و اجدادا على المعظم‏
             اتتنا به للعلم و الحلم ثامنا             اماما یؤدى حجة اللَّه تکتم‏
 بعضى این شعر را نسبت داده‏اند بعموى او ابو ابراهیم بن عباس ولى چنین روایتى بمن نرسیده آنچه ندیده و نشنیده باشم برایم ثابت نمیشود جز اینکه آن را رد هم نمیکنم ولى شعرى که شک ندارم متعلق بعموى او ابو ابراهیم بن عباس است این شعر است:
         کفى بفعال امرئ عالم             على اهله عادلا شاهدا
         ارى لهم طارفا مونقا             و لا یشبه الطارف التالدا
             یمن علیکم باموالکم             و تعطون من مائة واحدا
             فلا یحمد اللَّه مستبصر             یکون لاعدائکم حامدا
             فضلت قسیمک فی قعد             کما فضل الوالد الوالدا
 «1» صولى گفت ابراهیم بن عباس عموى پدرم در باره حضرت رضا علیه السّلام اشعار زیادى داشت که آشکارا آنها را میخواند بعد مجبور شد که پنهان کند و از هر گوشه و کنار آنها را جمع میکرد بعضى گفته‏اند نام مادر حضرت رضا علیه السّلام سکن نوبیه و نجمه نیز نامیده میشد سمان هم گفته‏اند که کنیه‏اش ام البنین بود. (1) عیون اخبار الرضا: على بن میثم از پدر خود نقل کرد که وقتى حمیده مادر موسى بن جعفر علیه السّلام مادر حضرت رضا نجمه را خرید گفت در خواب پیغمبر اکرم را دیدم فرمود حمیده! این نجمه متعلق بفرزند تو موسى است زیرا برایش از او فرزندى که بهترین فرد روى زمین است متولد خواهد شد. حمیده نجمه را بموسى ابن جعفر علیه السّلام بخشید پس از تولد حضرت رضا او را طاهره نامید چند اسم داشت نجمه، اروى، سکن، سمان، تکتم آخرین اسمش همین تکتم بود.
على بن میثم گفت از پدرم شنیدم که میگفت مادرم گفته وقتى حمیده نجمه را خرید دختر و بکر بود. (2) عیون اخبار الرضا: صولى گفت ابو الحسن على بن موسى الرضا علیه السّلام نسبش چنین است: على بن موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن حسین بن على بن ابى طالب.
مادرش که کنیزى صاحب فرزند بود تکتم نام داشت این نام روى او ماند از وقتى که حضرت موسى بن جعفر مالک او شد. (1) عیون: نقش انگشترى حضرت رضا علیه السّلام (ولى اللَّه) بود. (2) عیون اخبار الرضا: هشام بن احمد گفت حضرت موسى بن جعفر علیه السّلام فرمود نفهمیدى برده فروشى از مغرب آمده باشد گفتم نه، فرمود چرا یک نفر آمده حرکت کن با هم برویم پیش او هر دو سوار بر مرکب شده رفتیم دیدم مردى با چند برده از طرف مغرب آمده است. فرمود کنیزهاى خود را نشان بده. نه کنیز نشان داد هر کدام را که موسى بن جعفر علیه السّلام مشاهده میکرد میفرمود این را نمیخواهم باز هم فرمود بیاور گفت دیگر کنیزى نمانده.
فرمود چرا هنوز هست. گفت نه بخدا فقط کنیز مریضى دارم. فرمود چه مى‏شود همان را هم نشان بده امتناع داشت از نشان دادن امام علیه السّلام برگشت فردا صبح مرا پیش او فرستاد. فرمود باو بگو آن کنیز را بچند میخواهى بفروشى او خواهد گفت بفلان مبلغ بگو خریدم.
پیغام را رساندم گفت از فلان مبلغ کمتر نمیدهم گفت من بهمان مبلغ از تو خریدم او هم قبول کرد و مى‏گفت آن مردى که دیروز با تو بود کیست؟ گفتم مردى از بنى هاشم است پرسید کدام بنى هاشم. گفتم بیشتر از این نمیدانم. گفت من داستان این کنیز را برایت نقل مى‏کنم او را از انتهاى مغرب خریدم زنى از اهل کتاب مرا دید گفت این چه کنیزى است همراه تو؟ گفتم او را براى خودم خریده‏ام.
گفت چنین کنیزى شایسته نیست نزد چون تو باشد او باید نزد بهترین فرد روى زمین باشد بزودى فرزندى از او متولد خواهد شد که شرق و غرب تابع او میشوند. گفت کنیز را براى حضرت موسى بن جعفر علیه السّلام آوردم چیزى نگذشت که حضرت رضا علیه السّلام از او متولد شد. (3) در خرایج: ص 235 و در ارشاد مفید ص 287 و 288 نیز این روایت نقل شده. (4) کشف الغمه: محمّد بن سنان گفت حضرت رضا در چهل و نه سال و چندماهگى در سنه 206 هجرى از دنیا رفت. در سال 153 پنج سال پس از فوت حضرت صادق بدنیا آمد با پدرش بیست و پنج سال و دو ماه کم زندگى کرد که چهل و نه سال و چند ماه در زمان فوت داشت در طوس که یکى از شهرهاى خراسان است از دنیا رفت مادرش خیزران مرسیه کنیزى بود بعضى شقراء نوبیه گفته‏اند او را اروى و ام البنین نیز گفته‏اند کنیه حضرت رضا ابو الحسن و لقبش رضا و صابر و رضى و وفى بود. (1) عیون اخبار الرضا: حضرت علی بن موسى الرضا علیه السّلام را رضا، صادق، صابر، فاضل، قرة اعین المؤمنین و غیظ ملحدین لقب داده بودند.
توضیح: در آخر خبر هرثمة بن اعین در مورد وفات حضرت رضا علیه السّلام جملاتى نقل شده که احتمال دارد از گفتار صدوق باشد مینویسد قبلا ذکر شد که نقش انگشترى آن جناب همان نقش انگشترى پدرش بود که انگشتر او را بدست میکرد و نقش انگشتر پدرش (حسبى اللَّه) بود. (2) عیون اخبار الرضا: علی بن میثم از پدرش نقل کرد که گفت از مادرم شنیدم میگفت که از نجمه مادر حضرت رضا شنیدم میگفت وقتى حامله بحضرت رضا شده بودم سنگینى حمل را احساس نمیکردم و در خواب صداى تسبیح و تهلیل و تمجید از شکم خود میشنیدم که باعث هول و هراس من میشد همین که بیدار میشدم چیزى نمیشنیدم همین که متولد شد روى زمین افتاد دست بر زمین گذاشت و سر بآسمان بلند کرده لبهایش را حرکت میداد مثل اینکه چیزى میگوید.
پدرش موسى بن جعفر وارد شد گفت گوارا باد ترا نجمه این لطفى که خدا بتو فرمود، او را در پارچه‏اى سفید پیچیده بآن جناب دادم در گوش راستش اذان گفت و در گوش چپش اقامه، آب فرات خواست و کامش را با آب فرات برداشت بعد بمن برگردانید فرمود بگیر این بقیة اللَّه است در روى زمین. (3) عیون اخبار الرضا: عتاب بن اسید گفت گروهى از اهل مدینه میگفتند که حضرت رضا علیه السّلام در روز پنجشنبه یازدهم ربیع الأول سال 153 پنج سال پس از وفات حضرت صادق بدنیا آمد. (1) مصباح کفعمى: پنجشنبه یازدهم ذى قعده سال 148 تولد آن جناب را مینویسد. (2) روضة الواعظین: روز جمعه یا روز پنجشنبه یازدهم ذى قعده سال 148 مینویسد.
شهید در دروس مینویسد: در مدینه سال 148 روز پنجشنبه یازدهم ذى قعده متولد شد تاریخ غفارى روز جمعه 11 ذى قعده را تعیین نمود در ارشاد نیز سال 148 مینویسد. (3) مناقب: کنیه حضرت رضا ابو الحسن و خواص آن جناب را ابو علی میگفتند لقبهاى ایشان سراج اللَّه، نور الهدى قرة عین المؤمنین، مکیدة الملحدین، کفو- الملک، کافى الخلق، رب السریر، مصلحت اندیش، فاضل، صابر، وفى، صدیق، رضى بود.
در مدت امامت آن جناب بقیه سلطنت هارون الرشید بود که بعد از او پسرش محمّد امین سه سال و هجده روز خلیفه بود و مأمون بیست سال و سیزده روز حکومت کرد در زمان فرمانروائى مأمون بیعت براى ولایتعهدى حضرت رضا علیه السّلام گرفت بدون رضایت آن جناب در رمضان سال 201 و دختر خود ام حبیب را بازدواج او در- آورد در اول سال 202 بعضى 203 گفته‏اند که در آن موقع پنجاه و پنج سال داشت ابن هما 49 سال و شش ماه یا چهار ماه گفته موقعى که بامامت رسید 29 سال و دو ماه داشت.
با پدرش 29 سال و چند ماه بود بعد از پدر بیست سال امامتش طول کشید فقط یک فرزند داشت همان امام محمّد تقى علیه السّلام ملقب بامین. آرامگاهش در طوس خراسان در قبه‏ایست که هارون آنجا دفن شده بطرف قبله که آن قبه خانه حمید ابن قحطبه طائى بود در قریه سناباد از اطراف نوقان بشمار میرفت.
برگرفته از کتاب زندگانی حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام